فاجعه ی خونین مدرسه ی فیضیه
فاجعهی خونین مدرسهی فیضیه مراسم سوگواری سالروز شهادت امام صادق(علیه السلام) در روز دوم فروردین (25 شوال) در مدرسهی فیضیه برپا شد. در این مراسم که گروههای عزادار زیادی از قم و شهرستانها شرکت کرده بودند، افراد مرموزی با قیافههای غیر عادی نیز دیده میشدند. نم
فاجعهي خونين مدرسهي فيضيه
مراسم سوگواري سالروز شهادت امام صادق(عليه السلام) در روز دوم فروردين (25 شوال) در مدرسهي فيضيه برپا شد. در اين مراسم كه گروههاي عزادار زيادي از قم و شهرستانها شركت كرده بودند، افراد مرموزي با قيافههاي غير عادي نيز ديده ميشدند.
نمايش كاميونهاي نظامي در خيابانهاي اطراف صحن و محاصرهي فيضيه نشان ميداد حادثهاي در حال شكلگيري است.
سرانجام دژخيمان رژيم حادثهاي را كه از پيش طراحي شده بود، به اجرا درآوردند و با حمله به علما و طلاب، فيضيه را به خاك و خون كشيدند.
كماندوها كه آموزشديدهي ساواك، امريكا و اسرائيل بودند، براي زجركش كردن طلاب، با چوب، مشت، لگد، دشنه، پنجه بوكس و ابزارهاي سرد ديگر، به جان آنان افتادند و زماني كه با مقاومت دليرانهي طلاب روبهرو شدند، به روي آنان آتش گشودند. مأموران پس از پراكنده كردن جمعيت بار ديگر به حجرههايي كه روحانيان در آنها پناه گرفته بودند، هجوم بردند و مرتكب فجايعي شدند كه تاريخ كمتر از آن ياد كرده است. اين جنايت بزرگ روز بعد و در همان ساعت تكرار شد و همزمان، مدرسهي طالبيهي تبريز نيز مورد هجوم مأموران رژيم قرار گرفت.
رژيم، تمام جنايات مذكور را به دهقانان و كشاورزاني كه از مخالفت روحانيت با اصلاحات ارضي به خشم آمده بودند، نسبت دادند و عَلَم در مصاحبهي مطبوعاتي گفت:
ميان روحانيان كه با اصلاحات ارضي مخالفند، و دهقانان كه به قصد زيارت به قم رفته بودند، نزاعي درگرفته كه منجر به قتل يك دهقان گرديده است!!
برنامهي سركوب حوزهي علميهي قم بهگونهاي ماهرانه طرحريزي شده بود و ميرفت كه سايهي وحشتانگيز آن سراسر ايران را به گورستاني خاموش تبديل كند. در اين بين، بار ديگر فرياد رهبر نهضت چون صاعقه بر فرق رژيم فرود آمد. او از خطبا، علما و طلاب خواست در منابر و محافل، فاجعهي فيضيه را همچون عزاي كربلا، به شيوهي ذكر مصيبت براي مردم باز گويند; و از اين فاجعه حداكثر استفاده را براي بيدارساختن مردم بكنند. در پي اتخاذ چنين روشي، فيضيه با همان حالت كه گوياي بيرحمي، شكنجه و قتل بود، در معرض بازديد عموم قرار گرفت. به اين ترتيب بهرغم خواست رژيم كه ميكوشيد از فاجعهي خونين فيضيه براي سركوب نهضت و ايجاد جو اختناق بهره گيرد، با سياستي كه امام پيش گرفت، نهضت يك شبه ره صد ساله پيمود. تشكيل مجالس بزرگ، صدور اعلاميهها و پيامها از سوي علماي تهران، مشهد، يزد، شيراز، كرمانشاه، اصفهان، تبريز و ديگر شهرها مبني بر محكومكردن رژيم، تأثير فوقالعادهاي در گسترش پيام نهضت داشت و ايجاد يكپارچگي بين روحانيت نيز از آثار فاجعهي فيضيه به شمار ميرفت.
موج خشم و نفرت در مدت كوتاهي از مرزهاي كشور نيز فراتر رفت و حوزههاي علميهي نجف و كربلا را فراگرفت، بهگونهاي كه مراجع نجف و علماي كربلا را كه تا آن زمان سكوت اختيار كرده بودند، به اعتراض واداشت و سيل تلگرافها و اعلاميهها از سوي آنان به ايران سرازير شد.(221) طلاب حوزهي علميهي نجف نيز دست به راهپيماييهاي بيسابقهاي زدند; آنان در خانههاي مراجع و مدارس اجتماع كردند و جلسات فاتحه و عزاداري براي شهداي فاجعهي فيضيه ترتيب دادند. همچنين خواستار اقدام جدي مراجع براي همگامي با نهضت و رهبر آن شدند.(222)
علماي كربلا طي تلگرافها و طومارهايي كه براي پادشاهان و رؤساي جمهوري كشورهاي عربي و اسلامي فرستادند، پرده از جنايات رژيم شاه برداشتند و اهداف نهضت امام خميني و مظلوميت روحانيت شيعه را به علما و مسلمانان كشورهاي ديگر رساندند.
آيتاللّه حكيم نيز طي تلگرافي علماي ايران را به مهاجرت دستهجمعي به نجف اشرف دعوت كرد.(223) اين دعوت گرچه عملي نبود ولي در ايجاد نفرت نسبت به رژيم و افشاي ماهيت ضداسلامي آن تأثير زيادي داشت. رهبر نهضت در 23 فروردين 1342، طي تلگرافي در پاسخ آيتاللّه حكيم خاطرنشان كرد:
وحدت كلمهي علماي اسلام و مراجع وقت ميتواند حافظ استقلال كشور، و موجب قطع دست اجانب، و دفاع از حريم اسلام و قرآن و ممانعت از خيانت به احكام مسلّمه اسلام شود.
هجرت مراجع و علماي اعلام موجب خواهد شد مركز بزرگ تشيع در پرتگاه قرار گيرد و به دامن كفر و زندقه كشانده شود، و مبارزين مؤمن دچار شكنجه شوند.
ما اكنون در اين آتش سوزان به سر ميبريم و براي دفاع از اسلام و مسلمين و استقلال كشور اسلامي در برابر خطرات جاني صبر ميكنيم و اينجانب دست اخلاص خود را به سوي جميع مسلمين، خصوصاً علماي اعلام و مراجع عظام دراز كرده و براي صيانت احكام اسلام و استقلال مملكت اسلامي استمداد ميطلبم و ما تكليف الهي خود را انشاءاللّه ادا خواهيم كرد و به احدي الحسنيين نائل خواهيم شد.
ايشان در پايان به اين كلام از سالار شهيدان استشهاد كرد: اني لا اري الموت الاّسعادة و لاالحيوة مع الظالمين الاّ برماً.